کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره

هلو

سفر نامه کیمیا به شمال 22 شهریور تا 30 شهریور

1393/7/7 17:37
نویسنده : نیلوفر
207 بازدید
اشتراک گذاری

ناتل کنار یک جایی درست مثل دریا کناره به همون قشنگی و تجهیزی که از طرف بانک بابای کیمیا بهشون تخفیف میدن.(بابای کیمیا کارمند بانک ملته)یک محوطه درختکاری شده و قشنگ پایین سوییت هاش داره و یک دروازه هم به دریا.و اما این که این ناتل کنار کجا هست باید بگم بین بابلسر و شهر نور.

22 شهریور:

تا چمدون ها و وسایل دیگه رو تو ماشین بذارند و اماده بشند ساعت میشه 11 و نیم ظهر .راه میوفتن به طرف شمال تو راه کیمیا یکم میخوابه.خلاصه شب میرسند به بهشهر و میرن به اپارتمان یکی از اشناها.شب همون جا میخوابن .

گرگان

الان عکس ندارم ولی حتما تا چند روز دیگه عکساشم میذارم.

23 شهریور:

صبح که بیدار میشند مامان کیمیا بعد از صبونه دور و بر رو مرتب میکنه و یکم هم با کیمیا پایین اپارتمان ها قدم میزنه و حلزون پیدا میکنن و کیمیا میکنه تو شیشه اون بد بخت هارو.خلاصه ساعت 11-12 راه میوفتن.ظهر میرسن ناتل کنار ناهار رو همون جا میخورن.بعد هم استراحت میکنن. وقتی خستگیشون گرفته شد میرن تو محوطه ی پایین و قدم میزنن و کیمیا تاب سرسره بازی میکنه.شب هم تلویزیون نگاه یکنن و بعد هم لالاخواب.....

24 شهریور:

صبح بعد از صبونه پیاده روی و گل چینی.

تا ظهر که برگشتن به سوییتشون تو محوطهش بودن.بعد از ناهار واسه شون میوه میارن و کیمیا باهاشون شکل درست میکنه .یکمی استراحت میکنن.ساعتای 5 کیمیا اصرار میکنه که منو ببرین پایین سرسره بازی بکنم. مامانشم که میبینه این خانم خانمه کوتاه بیا نیس میبرش پایین.بعد از بازی میرن دریا و کیمیا شلوارشو در میاره  با بلوز میره تو اب.قبل از تاریک شدن هوا میرن سوییتشون.تلویزیون نگاه میکنن و شام میخورن و اخر سر هم میخوابند.

25 شهریور:

صبح میرن دریا.بعد هم تو محوطه میگردن تا ظهر.بعد از ناهار میرن کنسرت و ساعتای 5 و 6 میان پیش ما.ماهم اومده بودیم فریدون کنار و سوییت روبروی دریا اجاره کرده بودیم.وقتی اومدن چیپس خوردیم و توپ بازی کردیم و یک ذره پاهامون رو کردیم تو اب.بعد رفتیم سوییت ما.بازی کردیم یک عالمه.شام خوردیم و سریال نگاه کردیم.بعد هم تو اتاق رفتیم و بابای من و بابای کیمیا رفتن بیرون.اهنگ گذاشتیم و کیمیا رقصید.بعد هم رو بالکن نشستیم.ساعت 11 هم برگشتن ناتل.

فقط عکس امروز رو دارم چون تو گوشی خودم بود.

خودم و کیمیا

کیمیا و عمه ملیحه

من کیمیا یاسمن

تو سوییت ما

26 شهریور:

صبح بعد از صبونه قدم زنی دوباره.بعد هم کیمیا با مایو تو دریا.

ظهر بعد از ناهار باز میوه میارن و کیمیا میخوره.بعد از ظهر هم تو سوییت میمونن و میخوابن تلویزیون نگاه میکنن و رو بالکن میشینن.خلاصه شب هم میرن شام میخورن و میخوابن.

27شهریور:

صبح بعد از صبونه میرن پایین سوییت ها و و قدم میزنن.بعد هم با ماشین میرن بابلسر رو دور میزنن.موقع ناهار میرسن ناتل. بعد از ناهار استراحت میکنند و بعد هم میرن دریا.بعد از شام هم می خوابن.

28 شهریور:

بعد از صبونه میرن تو محوطه بس که بزرگه تموم شدنی نیست.یه سر هم جای سرسره هاش میرن که کیمیا یک دلی لز عزا در یاره.ناهار میخورن و میوه میارن و کیمیا به جای خوردن باهاشون بازی میکنه.عصر میرن دریا واسه بار اخر.چون فردا میخوان راه بیوفتن به طرف مشهد.بعد از دریا میرن شام میخورن و بعد هم تلویزیون نگاه میکنن و میخوابن.

29 شهریور:

امروز زود تر بیدار میشن.وسایل رو جمع میکنن و راه میوفتن.وسطای راه تو بابا امان و جنگل گلستان توقف میکنن واسه استراحت و ناهار خوردن.

خلاصه شب میرسن گرگان یک اتاق تو هتل میگیرن و میخوابن.

30 شهریور:

صبح راه میوفتن.صبونه رو تو ماشین میخورن و تا ظهر هم میرسن مشهد.

واقعا هیچ جا خونه ود ادم نمیشه. ولی خیلییییییییییییییییییی خوش گذشت.

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هلو می باشد