تولد 6 سالگی
هوووورااااااااااااا امشب تولد 6 سالگیت رو جشت گرفتیم یعنی 3شنبه 13 خرداد .
خودتم خونه ی مامانی بودی و قرار بود غافلگیر بشی ما همه چیز رو اماده کردیم و وقتی که اومدی برقا رو خاموش کردیم و فشفشه به دست دم در ردیف شدیم.
و وقتی اومدی تو داد زدیم تولدت مبارک!!!
وشما هم کلی خوش حال شدی و جیغ زدی.لباساتو عوض کردی و باباتم کیک رو اورد .تم تولدت خودت بودی!بادکنکا ساده و بدون طرح بودن و رو کیکت هم یه عکس ناز از خودت بود.
اینجا هم کیکت با فشفشه ها و شمع 6 سالگیت عزیزم
شام هم چلو کباب بود.
راستی سما جون و مامان و باباش هم دیشب از تهران اومدن اینجا پیش ما و توی تولدت شرکت کردند.(بابای سما یعنی میثم پسر دایی بابای کیمیاست)
خودم و کیمیا
این هم سما جون
بعد هم کلی عکس و فیلم و اهنگ و بعد هم....کادوها!
هدیه خودمون(عمه ملیحه):60 تومان
هدیه عمه طیبه:یک سکه
و
نمیدونم واسه چی این عکس بعد از اپلود چپه میشه؟!
خودکار شکل گل و ساعت و کتاب متحرک(عکسهای کتاب متحرک بود)
خود کار شکل گل و کتاب متحرک(عکس های کتاب متحرک بود) و ساعت
هدیه عمو مهدی:
:
هدیه عمو علی:
هدیه عموحسین:
هدیه مامانی و بابایی:
هدیه سما جون و مامان و باباش:
بعد هم کلی با من و سما بازی کردی و کلی اتاقت رو ریختی به هم.
بعد هم مردها رفتند ویلای ما و ما موندیم و شروع کردیم به صحبت و شلوغ کاری
بعد شما و سما جون لباساتون رو عوض کردید و یک چیز راحتی پوشیدید و بادکنک ها رو از دیوارها کندید و ریختید کف خونه و شروع کردید به بازی کردن.
و در اخر هم یک دخمل کوچولو با لباسهای جدیدش اماده ی لالا
و ساعت 2 و نیم هم همگی برگشتیم خونه.شب خیلی خوبی بود جاتون خالی
فقط نمیدونم چرا بعضی از عکسا بعد از اپلود میچرخیدند؟!؟