ابله مرغون بیماری که همه میگیرن
تو خونه نشسته بودیم دیدیم بابای کیمیا پیام داده کیمیا ابله مرغون گرفته.طفلکی اخرین باری که دیده بودمش یعنی همین دیروز 20 اذر با هم قهر بودیم.هر چندد که اخرش اشتی کردیم ولی استفاده از هم نبردیم و با هم بازی نکردیم و مطمئنا اگه این دفعه هم ببینمش نمیتونیم بهم نزدیک بشیم.چون من تا حالا ابله مرغون نگرفته بودم و الانم که فصل امتحاناس.خلاصه یه سری عکس فرستاد باباش.دیدیم عین یک بادکنک با خال خال های صورتیه.
جمعه 28 اذر رفتیم خونه مامانی اش نذری داشتن.اونجا دیدمش خیلی بانمک شده بود.ولی خودش انگاری ناراحت بود.پرسیدم چرا ناراحتی؟گفت چون من ابله قرغون(ابله مرغون)دارم تو باهام بازی نمیکنی.منم براش توضیح دادم که نباید بهش نزدیک بشم چون منم ازش میگیرم و الانم یه چندتا امتحان دارم.خلاصه بعد از قانع کردن این دختر دورادور با هم بازی میکردیم.خلاصه خوب بود.راستی عمو عباس یعنی بابای من و عمو حسن شوهر عمه طیبه 2 شنبه همین هفته از استانبول برگشته بودن با بغلی پر از سوغاتی که امروز به کیمیا و بقیه دادن که عکساش تو پست بعدیه.
امید وارم که هرچه زودتر خانوم خانوما خوب بشه و دونه هاش زیاد اذیت نکنه.