12 مرداد عروسی
امشب عروسی پسر عموی بابات هست گلم.مطلب خاصی برای گفتن ندارم فقط بگم که این اولین عروسی بود که بهت خوش نگذشت و تنها دلیلش هم این بود که همه بچه ها بادکنک داشتند و شما هرکاری کردی بهت ندادند و برای همین ناراحت شدی با اینکه بارها دیدم تو کمدت 3-4 تا بادکنک باد نشده و 1-2 تا بادکنک بادشده داری اما حتی به اونا نگاه هم نمیکنی ولی اگه دست یه بچه دیگه ببینی شما هم میخوای داشته باشی.خخخخخ خب کلا شب خوبی بود و کنار هم بودیم و کلی باهات بازی کردم و خوش گذروندیم
مبارکشون باشه ایشاا...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی