کیمیاکیمیا، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 11 روز سن داره

هلو

تابستونه..... تابستون

آ مده فصل تابستان با خورشید فروزان تیر و مرداد،شهریور می آیند با تابستان تابستان گرمِ گرم است آفتابش داغ و سوزان اما من دوستش دارم چون تعطیل است دبستان تابستان فصل کوشش تابستان فصل کار است بر شاخه ی درختان میوه های آبدار است میوه ی آ بدار و شیرین نعمت پروردگاراست                                        ...
24 تير 1394

4 و5 تیر

هر سال ماه رمضونا ما دوره داریم هر سری دعوتی یکی واسه افطار و امروزم عمه طیبه مهمونی داشت.مارو برد ابرده.شما اومدید دنبال ما و با هم رفتیم رستوران اطلس طلایی.ساعت 8 و نیم رسیدیم و حلیم و نون پنیر و سوپ و اینطور پیزا خوردیم و تاساعت 10 -10 ونیم نشستیم. هوا اونجا نسبت به توی شهر خیلی خنکتر بود که شما ژاکت تنت کردی البته خیلی هم سرد نبود ولی اخه شما سرما خورده بودی و هی عطسه میکردی. دیدی وسایل بازی و تاب اونطور چیزا داره و گفتی ببرمت اونجا بازی کنی .چندتا بچه هم روی تاب بودند شما هم رفتی کنارشون نشستی.تقریبا هم سن خودت بودند سعی کردی باهاشون دوست بشی ویکم باهاشون حرف زدی ولی ماشاا... انقدر باادب بود...
16 تير 1394

اینروزا

از وقتی از مسافرت برگشتید مشغول جمع و جور کردن دور و بر و باز کردن چمدونا هستید.دیشبم یعنی 1 تیر اومدی خونه ما و شبم موندی.کلی رقصیدی با تلوزیون و بعد هم کنار هم خوابیدیم.صبح با هم صبحونه خوردیم و منم با بابام رفتم مدرسه ام تا پرونده ام رو بگیرم و برای سال دیگه مدرسه جدیدم ثبت نام کنم(امسال میرم هفتم) راستی من مدرسه تیزهوشان قبول شدم!هورااا خلاصه وقتی برگشتم کلی باهم بازی کردیم و برات کتابهای ترسناکخوندم و بعدشم ناهار. راستی این باباسفنجی رو باهم درست کردیم الانم گذاشتیم خشک بشه عشق کتاب ترسناکی موقع ناهار کلی زیتون خوردی این نمونه اصلی: ...
11 تير 1394

مسافرت به شمال

عزیزم 20 تا 29 خرداد اگر اشتباه نکنم شما و مامان و بابات رفتید شمال و شهر بابلسر.خیلی بهت خوش گذشته چند تا دوست پیدا کردی اسب سواری کردی توی دریا مار دیدی و خیلی چیزای دیگه که باعث شده بهت خوش بگذره. بابات هم توی واتس اپ چندتا عکس فرستاد منم میذارمشون تا یادگاری بشه برات و بعدها که نگاهشون میکنی یاد خاطرات خوبت بیافتی . شما و بابات   ...
3 تير 1394

جمعه 15 خرداد جشن فارغ تحصیلی

هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا! کیمیا محمدی در رشته گرافیک جشن فارغ تحصیلی از دانشگاهش رو گرفت!!! عزیزم بالاخره پیش دبستانیت هم تموم شد و انشالله سال دیگه پا به اول دبستان میذاری.امسال با تموم خوبی ها و بدی هاش گذشت و تموم شد.جمعه هم جشن فارغ تحصیلیت از پیش دبستانی رو به همراه دوستانت و معلم خوبت ویدا جون جشن گرفتی توی تالار و با کلی خوراکی های خوشمزه راستی معلمت شما و 2 نفر دیگه از بچه هارو انتخاب کرده بود تا روی سن یک شعر قشنگ رو با لباس محلی بخونید                     &nbs...
23 خرداد 1394

تولد 6 سالگی

هوووورااااااااااااا امشب تولد 6 سالگیت رو جشت گرفتیم یعنی 3شنبه 13 خرداد . خودتم خونه ی مامانی بودی و قرار بود غافلگیر بشی ما همه چیز رو اماده کردیم و وقتی که اومدی برقا رو خاموش کردیم و فشفشه به دست دم در ردیف شدیم. و وقتی اومدی تو داد زدیم تولدت مبارک!!! وشما هم کلی خوش حال شدی و جیغ زدی.لباساتو عوض کردی و باباتم کیک رو اورد .تم تولدت خودت بودی!بادکنکا ساده و بدون طرح بودن و رو کیکت هم یه عکس ناز از خودت بود. اینجا هم کیکت با فشفشه ها و شمع 6 سالگیت عزیزم شام هم چلو کباب بود.   راستی سما جون و مامان و باباش هم دیشب از تهران اومدن اینجا پیش ما و توی تولدت شرکت کردند.(...
13 خرداد 1394

2 خرداد تولد کیمیا پایان 5 سالگی ...ورود به 6 سالگی

 عزیزم تولد                 سالگیت مبارک کیمیا جون تولدت مبارک.امیدوارم امسال بتونیم کنار هم بهترین تولدت رو داشته باشیم.نشد تولدت رو توی روز خودش بگیریم اما حتما هفته ی اینده یک جشن حسابی برات میگیریم با کلی هدیه های خوشگل   ...
6 خرداد 1394

توجه.......توجه

توجه .......................توجه قابل توجه همه! لطفا! لطفا به من نگید خالههههههههههه! من مامان کیمیا نیستم.دختر عمه ی کیمیام .11 سالمم بیشتر نیست.در نتیجه خاله نیستم.دوستان محترم و خاله جونی ها از این به بعد به من بگید نیلوفر  باشه؟   ...
6 خرداد 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هلو می باشد